وی گفت: برخی آثار تغییر اقلیم با کمیتهای اقلیمی نظیر متوسط دمای هوا و میزان بارندگیها مرتبط هستند و در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم که میانگین بارشهای سالانه کشور کاهش یافته و متوسط دمای هوا افزایش پیدا کرده است؛ به نحوی که آمارهای سازمان هواشناسی نشان میدهد که در ۵۰ سال اخیر، میانگین دمای هوای ایران حدود ۲ درجه سانتیگراد افزایش یافته و به عبارت دیگر، در هر دهه به طور متوسط میانگین دمای هوای کشورمان ۰.۴ درجه بیشتر شده است. نکته مهم این که میزان افزایش متوسط کمینه دما نسبت به میانگین بیشینه دما در پنج دهه اخیر بیشتر بوده است.
وظیفه ادامه داد: در چند دهه گذشته نهتنها مقدار متوسط بارشهای سالیانه کاهش یافته است، بلکه شاهد کم شدن محسوس میزان بارش برف در سطح کشور هستیم و تغییر الگوی بارش از برف به باران هستیم که این مساله سبب کاهش ذخیره برف در کوهستانها شده است. کاهش ذخیره برف در بالادست نیز کم شدن حجم آب رودخانههای کشور و افت محسوس میزان آبدهی و حتی خشک شدن برخی رودخانهها در فصل گرم را به همراه داشته است. یکی از تبعات این مساله نیز خشک شدن تالابها است که در سالهای اخیر بهشدت در سطح کشور گسترش پیدا کرده است.
وی در ادامه تاکید کرد: حتی اگر عدم تامین حقابههای محیطزیستی را به عنوان عامل اصلی خشک شدن تالابهای کشور معرفی کنیم، بازهم نمیتوان انکار کرد که تغییرات اقلیمی نقش مهمی در تشدید این پدیده داشته است و در حال حاضر مشاهده میکنیم که تغییر اقلیم و عدم تامین حقابهها در کنار یکدیگر باعث شده است که تالابهایی نظیر جازموریان، گاوخونی و از همه مهمتر، دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین پهنه آبی داخلی کشور، رو به خشک شدن بگذارند و احتمال تبدیل شدن آن ها به کانونهای وسیع گرد و غبار وجود داشته باشد.
کاهش ۲ متری ارتفاع آب دریای خزر از دهه ۷۰ تا امروز
وظیفه در بخش دیگری از صحبتهای خود به کاهش سطح آب دریای خزر اشاره کرد و گفت: آثار مخرب ناشی از تغییرات اقلیمی به حدی زیاد بوده که حتی باعث کم شدن حجم آب دریای خزر شده است و برآوردهای کارشناسی نشان میدهد که از دهه ۱۳۷۰ تا کنون، ارتفاع آب دریای کاسپین به عنوان بزرگترین دریاچه جهان حدود ۲ متر کاهش یافته است. البته در مساله کاهش سطح آب دریای خزر نیز رد پای عدم تامین حقابه مشاهده میشود، اما حتما گرمایش جهانی، افزایش میزان تبخیر سطحی و سایر آثار سوء تغییر اقلیم نیز بر تسریع روند پسروی کاسپین تاثیر گذاشته است.
این مقام مسئول در سازمان هواشناسی با اشاره به تشدید بیابانزایی و افزایش مساحت کانونهای گرد و غبار در ایران در طول چند دهه گذشته، عنوان کرد: اگرچه سوء مدیریت منابع آبی نقش مهمی در خشک شدن رودخانهها و تالابها و تشدید روند بیابانزایی و گسترش کانونهای گرد و غبار در کشورمان داشته است، اما قطعا تغییر اقلیم نیز به تسریع این روندهای مخرب دامن زده است. آثار مخرب تغییر اقلیم همچنین باعث افزایش آلودگی هوا در سطح کشور شده است و البته میتوان مهمترین اثر مخرب تغییر اقلیم برای ایران را کاهش دسترسی به منابع آب شیرین دانست؛ به نحوی که بسیاری از استانهای کشور در شرایط تنش آبی قرار دارند و حتی برخی استانها به مرز بحران آب رسیدهاند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: همه این موارد از جمله نشانههای بارز تبعات سنگین تغییر اقلیم برای ایران است و با وجود این نشانهها، جای هیچ شک و شبههای باقی نمیماند که تغییرات آبوهوایی به کشورمان آسیب زده و شرایط را برای زیست انسانها و سایر جانداران از گونههای گیاهی تا گونههای جانوری نامساعدتر کرده است و اگر میخواهیم در آینده، شرایط از امروز بدتر نشود، هم مردم و هم نهادهای حاکمیتی باید به موضوع تغییر اقلیم و مسائل مرتبط با آن توجه ویژه داشته باشند.
مساله تغییر اقلیم در برنامه هفتم توسعه جدی گرفته نشده است
وظیفه با بیان این که در سالهای اخیر موضوع تغییر اقلیم تا حد زیادی به سطوح کلان سیاستگذاری کشور راه پیدا کرده است، گفت: با وجود این که در حال حاضر اغلب سیاستگذاران کشورمان نسبت به تغییر اقلیم و تبعات آن آگاه هستند، ولی متاسفانه برخی ملاحظات سیاسی – اقتصادی – اجتماعی باعث میشود که بعضا این مساله در برنامهریزیهای کلان کشور به شکلی شایسته مورد توجه قرار نگیرد؛ به عنوان مثال، همین حالا کارشناسان محیطزیست و حتی مدیران اجرایی این حوزه معتقدند که در برنامه هفتم توسعه که مراحل نهایی تدوین خود در مجلس شورای اسلامی را میگذراند، مساله تغییر اقلیم جدی گرفته نشده و در این برنامه ساز و کاری جدی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای یا سازگاری با تبعات تغییرات اقلیمی تبیین نشده است.
نظر شما